مادر کودکش را شیر میدهد
و کودک از نور چشم مادر خواندن و نوشتن می آموزد

وقتی کمی بزرگتر شد کیف مادر را خالی میکند
تا بسته سیگاری بخرد

بر استخوانهای لاغر و کم خون مادر راه میرود
تا از دانشگاه فارغ التحصیل شود

وقتی برای خودش مردی شد
پا روی پا می اندازد
و در یکی از کافه تریاهای روشنفکران
کنفرانس مطبوعاتی ترتیب میدهد و میگوید:

" عقل زن کامل نیست ... !!! "