سلام نازنين نگارم

دلم گرفته. خيلي دلم گرفته. ريحانه جانم, اميدم واسه بابا بزرگ دعا کن. من بابابزرگ رو خيلي دوست دارما ... . امروز رفتم بيمارستان . حالش اصلاً خوب نيست. مي دوني اونجا ياد چي افتادم ؟ ياد اون همه مريض لاعلاجي که با دعاهاي بابابزرگ خوب شدن و بعدش نذري آوردن.

بابا بزرگ خيلي مهربون و خوبه. ديروز با همون حال مريضش هم کلي شوخي کرد. يادم نمي آد عصباني شده باشه. خيلي دوستش دارم, خيلي ... .

خدايا بابابزرگمو نگهدار, خدايا  ازمون نگيرش ! اگه اين اشکا امونم بده خيلي حرف دارم که با خدا بزنم ...

ريحان من, دلم خيلي پره. به اندازه همه دنيا گريه دارم. اين بابابزرگ نه فقط واسه ما که واسه همه اونايي که ميشناسنش نعمت بزرگيه.

خدايا اين نعمت بزرگ رو از ما نگير. پدربزرگ مهربون من اين اواخر خيلي درددل داشت. خيلي. ولي به کسي چيزي نگفته. همه ش تو دلشه. همه ش.

 خداوندا ؛ اين سيد مقدس, اين نعمت عظيم رو حفظ کن. دنياي ما خيلي به امثال بابابزرگ نياز داره ...  .