" فقط به خاطر تو "
****************
او پنجسال كرد پرستاري من
در اشك و خون نشست و پسر را نجات داد
اما پسر چه كرد براي تو ؟ هيچ هيچ
تنها مريضخانه به اميد ديگران
يك روز هم خبر كه بيا او تمام كرد ...
در راه قم به هرچه گذشتم عبوس بود
پيچيد كوه و فحش به من داد و دور شد
تنها طواف دو ضريح و يكي نماز
يك اشك هم به سورة ياسين من چكيد
....:::: مادر به خاك رفت ::::....
اين هم پسر كه بدرقه اش مي كند به گور
يك قطره اشك مزد همه زجرهاي او
اما خلاص مي شود از سرنوشت من
مادر بخواب "خوش منزل" مباركت
باز آمدم به خانه چه حالي؛ نگفتني
ديدم نشسته مثل هميشه كنار حوض
انگار خنده كرد ولي دل شكسته بود
"بردي مرا به خاك سپردي و آمدي ؟!"
تنها نمي گذارمت اي بينوا پسر
اما خيال بوده اي؛ واي مادرم.
شهريار ( آهسته باز از بغل پله ها گذشت )